عشقولانه های من

ساخت وبلاگ
تفاوت بیشعور با احمق!همه ما گاهی احمق می شویم اما بیشعور نه....حالا بعضی کمتر و بعضی ها بیشتر...حقیقتش را که بخواهید احمق مجرم نیست ...بیمار است....یعنی: معمولاً احمق ها آگاهانه دست به حماقت نمی زنند...خیلی از آن ها حتی فکر می کنند که خردمند و دانا هستند...نه....احمق!احمق ها بیشتر از آنکه موجب تنفر بشوند، مایه ترحمند....بیشعور ها داستان شان با احمق ها فرق دارد...کسی که از منتهای سمت چپ خیابان، راه صد نفر را می برد تا به سمت راست برود بیشعور است.کسی که برای دادن آب میوه صلواتی یک خیابان را می بندد بیشعور است.کسی که ساعت سه صبح بوق میزند... بیشعور است.کسی که بخاطره تعصب ،راه تفکر را برخود و جامعه میبندد بیشعور است...کسی که جلو تمام زنان مسیر می ایستد.... بیشعور است.کسی که در خیابان باریک دوبله پارک می کند... بیشعور است.کسی که شب تمام مسیر را نور بالا می رود... بیشعور است.کسی که به خود اجازه مداخله در تمام کارها را میدهد وبدون تخصص و آگاهی حکم می دهد بیشعور است ...کسی که مدام در حال قضاوته بیجای دیگران است بیشعور استو ...این ها بیشعورند...حالا یا از نوع احمق بیشعور یا از نوع پرفسور بیشعور....احمق بودن درد ندارد...درمان هم ندارد...ربطی هم به شعور ندارد.....بیشعوری از جای دیگری می آید...از خانه و مدرسه...از سرانه مطالعه....از خود شیفتگی...از بی وجدانی....از مرکز فرهنگ فاسد ....از ناآگاهی و عدم تمایل به آگاهی...از تعصبات بیجا در هر زمینه ای...بیشعوری واگیر دارد....هم درد دارد و هم درمان...مشکل ما، احمق ها نیستندمشکل ما، هیچوقت احمق ها نبودندمشکل ما، بیشعور ها هستند... عشقولانه های من...ادامه مطلب
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 12 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:52

اهمیت ندارد، این روزها هیچ چیز بیشتر از آرامش و حالِ خوبِ خودم اهمیت ندارد. این قراردادی‌ست که با خودم در سال جدید بسته‌ام و قرار بر این شد که اگر خوب پیش رفت و مرا به رشد و موفقیت نزدیک‌تر کرد، هر سال تمدیدش کنم. فعلا که همه‌چیز خوب است، آدم‌های زیادی را ملاقات کرده‌ام که هرکدام احتمالا برداشت‌هایی از من داشته‌اند و قضاوت‌هایی کرده‌اند و چیزهایی گفته‌اند که من نه توجهی کرده‌ام، نه حتی ذره‌ای به چرای رفتارها و حرف‌هاشان فکر کرده‌ام. همه چیز خوب است. شاید از بیرون، شبیه آدمی که زره پوشیده و وسط میدان تیر می‌رقصد به نظر برسم؛ آرام و خونسرد و بی‌تفاوت. و در رهاترین حالت ممکن یک انسان... دارم رو به جلو حرکت می‌کنم و همین اهمیت دارد، همین که از بهبود و تحول دست بر نمی‌دارم و دارم یک‌تنه جهان خودم را می‌سازم و این وسط مهم نیست در مورد من چه فکری می‌کنند و در مورد زندگی من چه دیدگاهی دارند. فکر و نظر و احساس دیگران به خودشان و گره‌های احتمالیِ روان‌شان مربوط است.  من آنقدرها زمان و حوصله ندارم که به مسائل پیش‌پا افتاده و بی‌اهمیت فکر کنم. عشقولانه های من...ادامه مطلب
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 133 تاريخ : دوشنبه 12 ارديبهشت 1401 ساعت: 12:52

به خاطرِ تمامِ لحظاتی که می‌شد کم بیاوری، ظرفیتِ صبوری‌ات تمام شود و هر چه که دلت می‌خواهد بر زبان بیاوری اما گفتی این جاست که سکوت هنرِ بزرگ‌تری است و می‌شود خودِ واقعی‌ام را نشان دهم، به خاطرِ آن لحظه‌ها از خودت جآنانه تشکر کن و قدردان باش.همان جا که با لبخندی به تمامِ آن حس‌های منفی بی‌اعتنا ماندی. گفتی قضاوت و دیدگاهِ عجولانه‌اش را می‌سپارم دستِ خدا و غصه‌ی هیچ چیز را نمی‌خورم.همان جا که با تلخی‌های مقطعی سرد نشدی. شبیهِ آنها که هرگز موافق‌شان نیستی پیش نرفتی. روی واژه‌ها و تاثیرِ جمله‌هایت خوب فکر کردی و از روی خشم یا حسد و بی‌مهری پاسخ ندادی و از کنارِ بسیاری واکنش‌ها به سادگی عبور کردی.گذاشتی اصلاً فکر کنند کمی درون‌گرایی اما برای نزدیک شدن به آدمها یا ابرازِ عمیقِ ناراحتی‌ات به هر حرف و جمله‌ای متوسل نشدی، بابتِ تک تک این لحظه‌های به ظاهر عادی که انسانیت را تعریف کردی، از خودت عمیقاً تشکر کن.کوه باش !که سیلاب اگر تمام دشت را در جسارتش بلعید ؛ تو استوار ، سرت را به سمت آسمان گرفته باشی ، که زمین و زمانه اگر لرزید ؛ تو محکم و پا برجا ایستاده باشی . تا آدم‌ها زمان بیقراری‌ شان و برای غرق نشدن ؛ یا بخواهند شبیه تو باشند ، یا به امنیتت پناه بیاورند ...در جهانی که تمام موجوداتش برای ضعیف بودنشان دلیل می‌تراشند و برای قوی نبودنشان بهانه دارند ؛ تو قوی بمان ، و همان جوانه‌ی جسوری باش که از زیر پوست زمستان می‌شکفد و ثابت می‌کند "با یک گل هم بهار می‌شود"  عشقولانه های من...ادامه مطلب
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 170 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 3:52

❄️

هنوز اونقدر آدم خوب وجود داره، که نیازی نباشه رفتار زشت کسی رو تحمل کنی.
اونقدر احساس وجود داره، که نیازی نباشه تنفر یا بی تفاوتی کسی رو انتخاب کنی.
اونقدر اندیشه های مثبت وجود داره، که نیازی نباشه افکار منفی و سیاه کسی رو همراهی کنی؛
فقط باید شجاعت تصمیم گیری، ترک کردن و تغییر رو داشته باشی
. عشقولانه های من...

ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 3:52

مثلا گیج و بی‌خبر از خواب بلند شوی رادیو را روشن کنی و بشنوی : "خبری نیست، پا روی پا بیندازیدچایتان را بنوشید، به موزیک‌های آرام گوش کنید، کتاب بخوانید، عاشق باشید و غمتان نباشد؛ قرار نیست هیچ اتفاق خاصی بیفتد ..."مثلا روزت را با صدای آواز گنجشک‌ها و شیطنت‌های ابرها و آفتاب شروع کنیمثلا چشم باز کنی و همه چیزخوب باشد، مثلا هیچ روزنه‌ای برای نگرانی نباشد و زمین سیاره‌ی آرام و دنجی شده باشد برای زیستن ... عشقولانه های من...ادامه مطلب
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 3:52

میان حرف هایت می نوشتی :

زندگی زیباست و من هم زندگی را در تو میدیدم

برو استاد خوبی ها ب من درس وفا دادی

و من هم خوب فهمیدم وفا یعنی خداحافظ

 

دوستان یه مدت نیستم 

نمیدونم چند وقت ......فقط همینو میدونم آرامشم که برگرده حتما دوباره منم برمیگردم به جمع شما

لطفا برا این دل نا آرامم دعا کنید 

مخصوصا شما داداش سید⚘⚘⚘

عشقولانه های من...
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 196 تاريخ : شنبه 14 بهمن 1396 ساعت: 22:40

  دلم افتاده آن طرف دیوار دنیا دیوار های بلند دارد و درهای بسته که دور تا دور زندگی را گرفته اند نمی شود از دیوارها® عشقولانه های من...ادامه مطلب
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 208 تاريخ : شنبه 4 آذر 1396 ساعت: 19:17

  هيچكس اشكى براى ما نريخت                     هر كه با ما بود از ما مي گريخت چند روزيست حال من ديدنيست                     حال من از عشقولانه های من...ادامه مطلب
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 212 تاريخ : شنبه 4 آذر 1396 ساعت: 19:17

  آخرین دفتر پاییز پاییز را به سرگشتگی میان تابستان وزمستانش... دوست دارم...به بیقراری برگهای ،سرشار از دانستنشکه &# عشقولانه های من...ادامه مطلب
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 239 تاريخ : شنبه 4 آذر 1396 ساعت: 19:17

  مسافر تازه نمی خواهی؟!       چقدر این شب های بی قراری دلگیرند    دلم دوباره مدام بهانه می گیرد     دلم باز بی تابی می عشقولانه های من...ادامه مطلب
ما را در سایت عشقولانه های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : donya56o بازدید : 224 تاريخ : شنبه 4 آذر 1396 ساعت: 19:17